ای ماه من
پنهان نشو
دوری نکن
از آسمانم
ای ماه من
امشب چرا
بیآشنا
بی همزبانم
ای بی خبر از من
جاماندهام از تو
باید چه کنم
با دنیای پس از تو
ای تاب و توانم
بیتو نتوانم
با گریه سحر شد
شبهای خزانم
عشق
جانم به لب آمد
جانا
در عشق تو
من رسوای جهانم
عاشقتر از آنم
ای یار
از بند غمت
دل را برهانم
ای بی خبر از من
جاماندهام از تو
باید چه کنم
با دنیای پس از تو
ای تاب و توانم
بیتو نتوانم
با گریه سحر شد
شبهای خزانم
عشق
رضا بهرام
بی خبر